مدح و ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
مژده دهید باغ را، چون برکات میرسد این یَم و شورهزار را، قند و نبات میرسد قصدش اگرچه قم نبود، دست قضا ببین عجب! حضرت معصومه به قم، قبلِ وفات میرسد کشتیِ نـوح آمده، بر روی ناقه جلـوهگر این خبر از سَما رسید، راهِ نجات میرسد حُسنِ تمامِ اهلبیت، منبع جـود و معرفت هم بـرکـات آمـده، هم حـسـنات میرسد بر دل عـاشـقان بَسی، از نفسِ مقدسـش با قدمِ مبارکـش، شـور و نشاط میرسد بوی مدینه میوَزَد، از سرِ جاده بر مشام جاده شده معـطرش، تا نـفحات میرسد سجده كنید جـنیّان، همچـو ملائكه بر او وقت رسیدنش به قم، وقتِ صلاة میرسد تشنۀ معرفت اگر، تشنه هنوز مانده است بر لب خشک او بگو، آب حیات میرسد بانوی قم کریمه است، مثلِ برادرش رضا بر سر زائران خود، حینِ ممات میرسد از طرف رضا بُوَد، به دستِ خواهرش اگر برای کـربلا به ما، برگِ برات میرسد او نرسیده بر رضا، پس نَشود چُنین دگر حالْ بِدان که زائرش، بر عتبات میرسد مژده به جمکران دهید، از حرمِ کریمهاش غُصه مَخور که مهدی آن، جلوۀ ذات میرسد مُنـتـقـمِ فـاطمه و..، مُنتـقـمِ خـونِ حسین تِکیه به کعبه میزند، با صلوات میرسد نزد کریمه ملتمس، با ادب و تکیده باش از دل و جان قبول کن، هر چه برات میرسد |